اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
السلام علیک یا صاحب التدبیر
سلام
اومدم بگم فقط خدا
بغضم گرفته از ااینکه بگم خدا ...
یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ، وَ مُعِزَّ کُلِّ ذَلیلٍ، قَدْ وَحَقِّکَ، بَلَغَ بی مَجْهُودی .
ای خوار کننده هر سرکش ، و سرافراز کننده هرخوار و ذلیل ، به حقّ تو سوگند، که حقیقتاً تاب و توانم به آخر رسیده است .
دلم خیلی گرفت خدا....با همه بار گناهم دلم برات تنگ شده !
دلم تنگ شده به خاطر دلی که به تو ندادم ....
دلم گرفت به خاطر اینکه امروز زیاد نگفتم خدا عاشقتم ...
بغضم گرفته از اینکه تو همیشه هستی .... ولی افسوس که من نیستم ...
همه جا بودی و هستی من که هیچ وقت نبودم باز هم هستی ام تو بودی .....ولی افسوس که من نبودم !
روحم خسته ...است از سفر زمان .....زمانی رفته هو مسافری جامانده از زمان
آخرین پنجشنبه و جمعه ماه شعبان هم اومد....
ببخشید چندوقته
ن.م.ی ت.و .ن.م ب.ن.و. ی.س.م ....
ش.ا.ی.د د.ی.گ.ه ن.ن.و .ی.س.م
ا.گ.ه ن.ی.و م.د.م حلال کنید!
تفال
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان بر خیزم
بولای تو که گربند? خویشم خوانی
از سر خواجگی کون ومکان برخیزم
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو کردی زمیان برخیزم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشین
تا به بویت زلحد رقص کنان برخیزم
خیز و بالا ای بت شیرین حرکات
کز سرجان و جهان دست فشان بر خیزم
گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
تا سحر گه زکنار تو جوان برخیزم
روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده
تا چو حافظ زسرجان و جهان برخیزم
(حافظ)
*************************
مناجات شعبانیه
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ
خداوندا... بشنو دعایم را هنگامی که تو را میخوانم و بشنو فریادم را هنگامی که تو را به فریاد میخوانم و به من التفاتی فرما هنگامی که به پنهانی راز و نیازم را بر تو میگشایم
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِینا لَکَ مُتَضَرِّعا إِلَیْکَ رَاجِیا لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی
خداوندا دعایم را بشنو... که به سویت گریختهام و با حال خواری و ناتوانی در محضرت ایستادهام و به خاطر بخشایندگی که در آستانت سراغ دارم، پاداش نیک را امیدوارم و تو میدانی آنچه در نفس من است و از حاجتم باخبری و به ضمیرم عارفی، و منزل نهایی و اقامتگاه ابدیم بر تو پوشیده نیست، و آن سخنی را که میخواهم اظهار کنم و مطلبی را که میخواهم به زبان آورم و برای عافیت خویش امیدوارم، قبل از اظهار و بیان، بر همه آنها آگاهی.
وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَکُونُ مِنِّی إِلَی آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی
خداوندا... در حالی که اطمینان دارم سرنوشتهای حاکم بر امور باطن و ظاهرم که تا پایان عمرم از من سر میزند، ای سیّدم، بر من جاری است و فقط به دست تو است، نه به دست غیر از تو فزونی و کاستی و سود و زیانم در آنها راه دارد.
إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی
ای قبله همه حاجاتم اگر از خیرات و برکات محرومم سازی، کیست آن کس که روزیم گرداند؟ و اگر خوار و بی یارم فرمایی کیست آن کس که یاریم نماید؟
إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ
الهی از خشم و نزول انتقامت به خودت پناه میآورم، الهی اگر من شایسته رحمتت نیستم، امّا این تویی که شأنیّت جود و بخشایش بفضل رحمت گستردهات را به من داری.
إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْکَ بِذَلِکَ وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی [یَدْنُ] مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی
الهی میبینم که نزدیک است نفس من در محضرت به بازداشت درآید، در حالی که حسن توکلم بر تو سایه بر وی افکنده پس آنچه که تو اهل آنی خواهی فرمود و مرا به عفو خود مستور میگردانی، الهی اگر عفو فرمایی که سزاوارتر از تو به عفو کردن است؟ و اگر چه مرگم نزدیک و عملی که مرا به آستانت نزدیک سازد ندارم، امّا اعتراف به گناهان را وسیله قرب به آستانت قرار میدهم.
إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی [تُولِنِی] إِلا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ
الهی، بر نفس خویش ستم کردم در اینکه برای استکمالش به اعتقاد حق و عمل صالح، بیجا مهلتش دادم (و به تسویف و خود فریبی گرفتارش نمودم) پس وای به حالش اگر او را نیامرزی. الهی، همواره خیر گستردهات در ایّام حیاتم بر من جریان دارد، این خیر گستردهات را در مماتم از من قطع مکن. الهی، چگونه از حسن عنایتت بعد از مرگ مأیوس میشوم در صورتی که این تویی که در حیاتم، جز خیر و جمیل به من روا نداشتی. الهی، امورم را آن گونه که شایسته تست به انجام رسان و فضل خود را به گنهکاری که غریق امواج جهالت است، بازگردان.
إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی [إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَ] إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی
الهی گناهانی را در دنیا بر من پردهپوشی فرمودی که من به پردهپوشی آنها در آخرت محتاجترم. الهی به من احسان کردی زیرا گناهانم را بر هیچ یک از بندگان صالحت آشکار نفرمودی، پس روز قیامت در محضر گواهان بر اعمال رسوایم مگردان. الهی جودت آرزویم را وسعت بخشیده و عفوت از عملم بهتر. الهی روزی که میان بندگانت داوری میکنی به لقاء خویش خشنودم گردان. الهی عذر آوردنم به درگاهت، عذر آوردن کسی است که نیاز به قبول دارد، پس عذرم را بپذیر، ای بزرگوارترین کسی که تبهکاران به درگاهش عذر میآورند، الهی حاجتم را رد مکن و دست طمعم را تهی بر مگردان و امید و آرزویم را از خود قطع مساز.
إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ
الهی، اگر خواریم را میخواستی هدایتم نمیفرمودی، و اگر میخواستی که رسوا شوم، این همه آثار و اسباب رسوا انگیز از من نمیزدودی، ای خدایم هرگز به تو این گمان را ندارم که در حاجتی که عمرم را در طلبش نابود ساختم. ردّم فرمایی. الهی حمد و ستایش بی نهایت و دائم و همیشگی از آن توست، که همواره در فزونی است و فنا نمیپذیرد آنگونه که دوست داری و میپسندی. الهی اگر مرا به جرمم بازخواست فرمایی، من از تو پرسش میکنم که عفوت کجاست، و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه فرمایی من از تو خواهم پرسید که مغفرت و پردهپوشی تو کجاست؟ و اگر مرا در آتش افکنی من به همه دوزخیان اعلام خواهم کرد که دوستدار توأم
إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِکَ إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ
الهی اگر در کنار طاعتت، عملم ناچیز است، در کنار امیدواری به کرمت، آرزویم بزرگ است. الهی چگونه از آستان جودت، تهیدست و محروم بر میگردم در صورتی که حسن ظنّ من به جودت این بوده که بر من خواهی رحمت آورد، و مقرون به نجاتم بر میگردانی؟ الهی در حالی که عمرم را در تیرهروزی غفلت از تو تباه نمودم، و دوران جوانیم را در مستی دوری از تو فرسوده ساختم، در ایّامی که مغرور پردهپوشی تو بودم و در راه غضب تو گام بر میداشتم بیدار نگشتم، ای خدا هم اکنون من آن عبد فرزند عبد توأم که در پیشگاه تو ایستاده و کرم عمیمت را وسیله باز یافتن در حوزه بخشایشت قرار دادهام. الهی من عبدی هستم که به آستانت جهت عذرخواهی از کردارهای زشتی که ناشی از کم حیائیم در محضرت بوده، آمدهام و از درگاهت خواستار عفو و گذشت از اوصاف کرم تو است.
إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ
الهی، قدرتی که بدین وسیله از نافرمانیت باز گردم، ندارم مگر در وقتی که برای بهرهگیری از محبتت بیدارم فرمودی و در این صورت بوده چنانکه خواستی همانگونه شدم، پس شکر گزاریت کردم از آن رو که مرا در حریم کرم خویش پذیرا شدی و قلبم را از پلیدیهای غفلت از خویش تطهیر فرمودی.
إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ یَا قَرِیبا لا یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ
لهی، نظری به من فرما، آن گونه نظر که به اولیائت افکندی و انس روز افزونت را در دلهایشان به بار نشاندی، چون ندایشان میکنی اجابتت میکنند و عمل صالح از آنان میطلبی، به حول و یاری تو اطاعتت میکنند. ای نزدیکی که هرگز از فریفته و مفتونت دوری نداری و ای بخشایندهای که هیچگاه به امیدوار رحمتت، امساک نمیکنی.
إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَانا یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَرا یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ
الهی، قلبی عطایم فرما که شوقش او را به تو نزدیک سازد و زبانی که صدقش به سویت بالا آید و نظری که حقّش موجب قرب درگاهت شود.
إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ [مَمْلُولٍ] إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی فَلا تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لا تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ
الهی هر کس که راه خودشناسی به دلالت تو پوید، به یقین مجهول و ناشناخته نخواهد بود، و هر کس که به تو پناه آورد، به یقین خوار و بی یار نمیشود، و هر کس که تو به وی توجه فرمایی، به یقین اندوهگین نمیگردد. الهی آن کس که به دلالت تو ره پیماید، حقا تابناک و فروزان است، و هر کس که در جوار تو درآید، براستی در مأمنی منیع مجاورت گزیده و من در پناهت آمدهام، ای خدا، حسن ظنّم را به رحمت خویش نومید مگردان و از رأفت و مهربانی خویش محرومم مفرما.
إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلایَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَها بِذِکْرِکَ إِلَی ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ
الهی در کوی اهل ولایت خود، در اقامتگاه آن کس که امید افزونی محبّتت را دارد، اقامتم ده. خدایا شیفتگی به ذکرت را تا پایانی و نهایی آن به من الهام فرما و همّتم را در تحصیل آن نشاطی قرار ده، که از کامیابی اسها و محل قدست نشأت میگیرد.
إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَی الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعا وَ لا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعا إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ [الْمَعِیبُ] فَلا تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ
الهی، به ذات پاکت سوگندت میدهم (سوگندی مصرّانه و لا ینقطع) مگر آنکه مرا به منزل اهل طاعتت و به اقامتگاه جاودانه شایسته از رضای خویش، ملحق سازی، چه من قادر نیستم که شرّی از خود دفع و یا نفعی جهت خود جلب کنم. الهی، من بنده ناتوان و گنهکار و مملوک توبه کارت هستم، پس مرا از آنان که روی از آنها گردانیدی و به غفلت و سهو، از عفوت محروم شدند، مگردان.
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ
الهی وارستگی از هر چیز و وابستگی و پیوستگی کامل به آستانت را موهبتم فرما و دیدگان دل ما را به فروغ نظر به خود، روشن ساز، تا دیدگان دل ما حجابهای نور را بدرد و به معدن عظمت واصل شود و جانهای ما همچون شعاع بعزّ قدست، آویخته گردد.
إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا
آلهی (مرا مظهر الهیّت خویش گردان) و از آنم قرار ده که ندایش فرمودی اجابتت نمود، و اندک نظری که به وی افکندی مدهوش جلالت گردید، پس تو با او به پنهانی راز گفتی، و او در آشکار برای تو مخلصانه عمل کرد.
إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَی حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَی کَرَمِ عَطْفِکَ إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلائِکَ إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَی النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَی الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ
الهی هرگز یأس و نومیدی را بر حسن اعتقاد به رحمتت چیره نساختم و هرگز رشته امیدم به کرم نیکویت منقطع نگردید. الهی اگر خطاهایم مرا نزد تو ساقط ساخت، به حسن توکلی که بر تو دارم از من درگذر. الهی اگر گناهانم از اوج مکارم لطفت به حضیض بی آبروئیم فرو افکند، سروش یقین، مرا به کرم عطوفتت آگهی و نوید داد. ای خدا اگر غفلت مرا از آمادگی لقای تو به خواب غرور مبتلا ساخت، معرفت به نعمتهای کرامتت بیدارم نمود. ای خدا، اگر کیفر عظیم تو مرا به آتش میخواند، پاداش جزیل تو مرا به بهشت میخواند، پس ای خدایم فقط از تو مسألت دارم و به سوی تو، ابتهال و زاری و اشتیاق دارم، و از تو خواهانم که صلوات و درود بر محمّد و آلش فرستی مرا از آنهایی قرار ده که دائم به یاد تواند، و هرگز با تو پیمانشکنی نکنند و از شکر و سپاست لحظه ای غفلت نمی ورزند، و فرمانت را هیچگاه سبک نمی شمرند.
إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا.
الهی... و به نور عز «مناعتبخش» خود که از هر چیز مسرت انگیزتر است، مرا ملحق فرما تا معرفتم فقط از آن تو باشد و از غیر تو روی گردان شوم و فقط از تو خائف و مراقب باشم، ای صاحب صفات قهر آمیز جلال و لطف و مهر انگیز جمال، و درود و تسلیم کثیر خدای تعالی بر محمّد پیامبرش و بر آل طاهرین او باد.
شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات